آیا زندگی زمان است؟چگونه باید زندگی کرد؟آیا برای برقراری آن فقط باید تنفس کرد؟همه ی شما تفاوت بین زنده بودن و زندگی کردن را می دانید.زنده بودن یعنی راه رفتن،خوابیدن،غذا خوردن،تنفس کردن و ... .اما زندگی کردن تفاوت دارد.به خود بستگی دارد که چگونه باشد.

برایتان یک مثال می زنم.دو کارمند را در یک اتاق در نظر بگیرید.هردو همکارند و از نظر وضع مالی خیلی خوب و با هم مساوی هستند.آیا هر دو به یک اندازه زندگی می کنند؟ خیر!او که از این کار و از این مال راضی است زندگی بهتری نسبت به او که از این وضعیت راضی نیست،دارد.آری!جواب همین است.احساس خوشبختی یعنی زندگی.خوشبختی یعنی احساس رضایت از زندگی.اگر هر چه بیشتر توقع داشته باشید هر مقدار پول بدست بیاورید و خانه و ملک و هر چیز دیگری جز آن چیزی که می خواستید بدست آورید باز هم احساس خوشبختی یا زندگی نمی کنیدید.

چگونه با وجود توقع احساس خوشبختی کنیم؟

توقع یعنی انتظار داشتن.این انتظار داشتن بستگی به میزان شناخت شما دارد.هر چقدر میزان شناخت بیشتر باشد توقع نیز بیشتر می شود!توقع میزان رضایت از زندگی شما را تعیین می کند.البته قابل توجه باشد!چیز دیگری هم وجود دارد که میزان این رضایت را نیز تعیین می کند.آن همان چیزی است که با وجود توقع نیز احساس خوشبختی می کنید.آیا می دانید آن چیز چیست؟آن چیز جز شکر گزاری نیست.هرگاه احساس بدبختی و هلاکت می کنید به یاد چیز هایی باشید که دارید.

آه کشیدن برای چیز هایی که ندارید قابل صودا نیست.یعنی هیچ ارزشی ندارد.بیشتر شما زندگی نامه نیک وی آچیچ یا حداقل عکس آن را از قبل دیدیده اید یا اگر هم ندیده اید بالا نیز آن را قرار داده ام.او مردی بدون دست و دارای یک پای بدون ساق و گوشت ران است.شناگر،اسکی سوار،گلف باز،سخن ران به تمام عیار و ... این ها تونایی های آچیچ است.این برای شما تعجب آور است او دارای یک همسر و فرزند است.




بنایراین احساس رضایت یا خوشبختی وابسته به شکرگزاریتان دارد.این اولین اصل و مطمعنا مهمترین می باشد و رعایت آن،حرکتی با سبات بروی این جادّه می باشد.خب!تا کنون شعار من برای شما اثبات شد و فهمیدید منظور من چیست.زندگی زمان نیست،خودت هستی!