جاده زندگی دارای دو راهی هایی است.انتخاب یکی از راه ها یعنی انتخاب سرنوشت.انتخاب صحیح،سرنوشتی سعادتمندانه ای را تعیین می کند.شکسپیر می گوید:خدایی هست که مقصد نهایی ما را تعیین می کند،حتی اگر ما مسیرمان را اشتباه انتخاب کرده باشیم،دوباره همه ی ما به یک مقصد می رسیم.خداوند متعال مقصد ما را معین کرده است،امّا انتخاب مسیر درست به عهدی ماست.فرقی نمی کند که از کدام مسیر رفته باشید.باز هم همه به یک مقصد می رسیم امّا به چه قیمت مسیرمان را اشتباه انتخاب می کنیم؟به قیمت هلاکت و نابودی یا از بین رفتن اعتبارمان؟!

تا کنون انسان های زیادی به دلیل انتخاب غلط،سرنوشت خود را به دوزخ منتهی کردند.آنها به سه دلیل به بیراهه می رفتند:عجله،احساسات و وابسته به دنیای زود گذر.عجله توان فکر کردن را از انسان می گیرد و ترس را به روح انسان القا می کند.انسان عجول فراموش کار و سر به حواست و تصمیمات صحیح را نمی بیند و سر خود انتخاب می کند.

راه درمان آن چیست؟

وقت کم و فرصت اندک،همیشه نگرانی،سپس عجله را به همراه خود دارد.به نظر شما چرا بعضی اوقات وقت کم می آورید؟شما شبانه روز در حال فعالیت هستید.خوردن صبحانه،نهار،شام،کار کردن،خوابیدن و ... .این کار هایی است که هروز بدون تاخیر انجام می شود.خب!چرا بدون تاخیر؟زیرا این فعالیت ها در زمان های معین یا خاصی صورت می گیرند.برای مثال:نهارتان را در بعدظهر میل می کنید همانطور که شب برای شام حاضر می شوید،یا ساعتتان را برای سرکار رفتن در هنگام صبح کوک می کنید.شما برای این فعالیت ها زمان تعیین کردید یا بهتر بگویم،شما آنها را در جدول برنامه ریزی قرار می دهید.آری!راه درمان همین است!شما هنگامی که برنامه ریزی می کنید،برای تمام فعالیت هایتان زمان تعیین کرده اید و هیچ گاه دچار تاخیر یا کمبود وقت نمی شوید.با اینکار عجله به سراغتان نمی آید و تصمیمات عاقلانه جای تصمیمات عجولانه را می گیرد.



 

احساسات یا عواطف همیشه ازتصورات انسان نشات می گیرد.تصمیم از روی احساسات یعنی تصمگیری از روی توهمات.احساسات مانند ابر ها زود گذر و فانی هستند اما ضرراتی که تصمیم از روی آن به انسان می زند،بلند مدت و بعضی اوقات تا ابد گریبانگیر او می شود.البته من نمی گویم که احساسات چیز بدی هستند.نه!این احساسات نقش مهمی در موفقیت انسان ها دارد.انگیزه،اراده،غرور و احساس مهم بودن به انسان قدرت حرکت کردن می دهد.اگر احساس مهم بودن در انسان از یبن برود به جنون یا حتی خودکشی منجر می شود.این احساسات باید در هنگام انجام کار حضور داشته باشند نه هنگام تصمیم گیری!

راه جلوگیری از نقش احساسات در تصمیم گیری چیست؟

در احساسات،منطق نقشی ندارد.یعنی چه؟یعنی منطق و تفکر ضد احساسات هستند.خب!جواب همین است!تفکر کردن به عواقب،احساسات را کور و خنثی می کند.تفکر کردن و داشتن منطق مانند آنتی ویروس انگل های احساسات را ازبین می برند.

شما روزی به دنیا آمدید،از شیر مادر تغذیه کردید،رشد کردید،از خردسالی به کودکی رسیدید،به مهد کودک رفتید سپس به مدرسه و بعد دانشگاه را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید،شاغل شدید و خانواده برای خود تشکیل دادید.همه ما این مسیر را طی می کنیم و روزی پیر می شویم.درآن زمان بروی کرسی می نشینیم و به پنجره اتاق خیره می شویم.با خود فکر می کنیم که چقدر زود گذشت،سپس یک لبخند می زنیم و می گوییم این بود دنیا!کره ی خاکی!هههه!!

دنیا زود گذر است اما بعضی از افراد چنان به این دنیا وابسته شدند که آخرت را فراموش کردند.با وجود این نترسیدن از آخرت و وابستگی شدید به این خاک فانی،باعث حرکت در مسیری نادرست شده است.چه کار ها که برای منفعت خودشان نکرده اند.اما آنها قافلند از اینکه خزانه آخرتشان خالی است.

چگونه به این دنیا وابسته نشویم؟

شما هر روز در کوچه و خیابان ها رفت آمد دارید.با انسان های پیر آشنا شده اید و با آنها سلام و احوال پرسی کرده اید.هنگامی که از قبر ها گذر می کنید،به آن ها بنگرید.آن ها که بودند؟یا چکار کردند؟همان انسان های پیر یا حتی خودتان روزی به جمع این ها می پیوندید.قدم برداشتن در مسیر وابستگی به دنیای فانی یعنی قدم برداشتن در مسیر باطل.شما با فکردن به این ها باعث جدایی شما از وابستگی می شود.

خب!تا کنون با چیز هایی که باعث قدم برداشتن در مسیر نادرست است،آشنا شدید.آن ها سه چیز بودند:-عجله-احساسات-وابسته به دنیای زود گذر و راه درمان و جلوگیری از آنها:عجله:برنامه ریزی،احساسات:تفکر کردن به عواقب و وابستگی به دنیای زودگذر:تفکر در قبر ها و عمر کردن انسان ها می باشد.البته بگویم که عمل کردن شما به این نوشته های تیره و تار به خواسته خود بستگی دارد.خواسته شما حکم،امضا و مهر اعمالتان می باشد!